گنجور

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۹

 

دست ار، همه بتان بجمال و وفا برند

پس بیوفا جمال تهی را کجا برند؟

گوئی جمال هست و وفا نیست، گو مباش

ما را همین بده که وفا را زما برند

خوبی و، لیک خوی بدت زشت میکند

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۵ - کتب الی امیر عزّالدّین علی شیر ابن بابویه

 

ای آنکه خاک پای ترا روشنان چرخ

دایم بمیل شعشعه چون توتیا برند

آنجا که جفت ساز سرخامه ات بود

لحنی بود تمام که نام نوا برند

افهام را بساحل ادراک راه نیست

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » چند مرثیهٔ دیگر » بند نوزدهم

 

در ماتم شهی که سرش از جفا برند

رخت عزا رواست ز سر تا به پا برند

هرگز شنیده اید که بی جرم و بی گناه

همچون حسین کسی که سرش از قفا برند

هرگز شنیده اید که اعضای کشته را

[...]

وفایی شوشتری
 
 
sunny dark_mode