گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۲

 

جوانی گسست و چیره زبانی

طبعم گرفت نیز گرانی

رودکی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح عمید حسن

 

امروز هیچ خلق چو من نیست

جز رنج ازین نحیف بدن نیست

لرزان تر و نحیف تر از من

در باغ شاخ و برگ سمن نیست

انگشتریست پشت من گویی

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۲ - گفتگو با خویشتن

 

ای سرد و گرم دهر کشیده

شیرین و تلخ دهر چشیده

اندر هزار بادیه گشته

بر تو هزار باد وزیده

بی حد بنای آز کآشفته

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوسعید

 

ای مایه سعادت ای بوسعید

ای از سعود گشته مرکب

جاهت ز چرخ یافته میدان

رایت ز مهر ساخته مرکب

روحی ز عیب و نقص منزه

[...]

مسعود سعد سلمان
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۸

 

تا کی سخن ز حاضر و غائب

بر خود نگشته هیچ مراقب

نشناخته وجوب ز امکان

بدهی قرار ممکن و واجب

ننموده رتبه‌ای و نمایی

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۷

 

امروز روز عید غدیر است

بر دست شاه چشم فقیر است

گردون خمیده پیش زمین است

دریا کفیده پیش غدیر است

عالم پر از نشاط و سرور است

[...]

صفی علیشاه
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - یا مرگ یا تجدد

 

هرکو در اضطراب وطن نیست

آشفته و نژند چو من نیست

کی می‌خورد غم زن و دختر

آن را که هیچ دختر و زن نیست

نامرد جای مرد نگیرد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در صفت شب و منقبت علی (‌ع)

 

شب برکشید رایت اسود

لون شبه گرفت زبرجد

شد چیره بر عمائم خضرا

بار دگر علائم اسود

گفتی ز نو سلالهٔ عباس

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۶ - دل شکسته

 

بدرود گفت فر جوانی

سستی گرفت چیره‌زبانی

شد نرم همچو شاخهٔ سوسن

آن کلک همچو تیغ یمانی

نزدیک سیر و کندو کسل شد

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در تهنیت عید مولود مسعود مهدی موعود

 

خالت بتا به عارض نیکو

باشد حدیث آتش و هندو

چشم و خط تو در نظر آید

یا در چمن همی چمد آهو

در حیرتم ز زلف تو بر رخ

[...]

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode