گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۱

 

راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این

بیش فلک نمی‌کشد درد مرا و نی زمین

این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است

آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین

تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳۹

 

واقعه‌ای بدیده‌ام لایق لطف و آفرین

خیز معبرالزمان صورت خواب من ببین

خواب بدیده‌ام قمر چیست قمر به خواب در

زانک به خواب حل شود آخر کار و اولین

آن قمری که نور دل زو است گه حضور دل

[...]

مولانا
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴۰

 

مطرب خوش نوای من عشق نواز همچنین

نغنغه دگر بزن پرده تازه برگزین

مطرب روح من توی کشتی نوح من توی

فتح و فتوح من توی یار قدیم و اولین

ای ز تو شاد جان من بی‌تو مباد جان من

[...]

مولانا
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳۳

 

شد ز جفای آسمان قامت ماه در کمین

چشم کشاده سیدا گردش چرخ را بوبین

کار فلک به بیدلان هست مدام جور و کین

وحشی اگر چنین بود طور زمانه بعد از این

سیدای نسفی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۵۳

 

چون به معلق ایستد آن مه و سر در آستین

سرو بروید از فلک، ماه بجوشد از زمین

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۵۰

 

ناوک کینه در کمان لشکر فتنه در کمین

گاه زغش به سرنگون گه زعطش به لب نگین

دست گسسته از فلک پای شکسته از زمین

از در مهلت و امان از پی ناصر و معین

یغمای جندقی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۱

 

وه که به ناف خون شود نافه آهوان چین

تا که به باد داده‌ای طره و زلف عنبرین

گر ببری هزار دل نیست خبر ز هستیم

بسکه شکنج زلف تو، خم به خم است و چین به چین

یار ز راه می‌رسد غالیه سوده بر سمن

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۰ - وله ایضاً

 

دوش ‌که شاه اختران والی چرخ چارمین

کرد ز اوج آسمان میل به مرکز زمین

من ز پس ادای فرض اندر خانهٔ خدا

بر نهجی ‌که واردست از در شرع و ره دین

کردم زی سرای خود میل و زدم قدم برون

[...]

قاآنی
 

قاآنی » مسمطات » شمارهٔ ۶ - مسدس - و له ایضاً فی مدحه

 

ملاذ و ملجاء مهان خدیو زادهٔ مهین

عطیه بخش راستان خدایگان راستین

سپهرش اندر آستان محیطش اندر آستین

به‌ صد قرون ز صد قران فلک نیاردش قرین

قاآنی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۶۴- مفتی شفتی شقی شد به جهنم از جهان

 

مفتی شفتی شقی شد به جهنم از جهان

مرد و فزود مرگ او رونق شرع و رنگ دین

غاصب حق اولیاء رهزن منهج هدی

عار علی مرتضی، ننگ محمد امین

حجت جوق اشقیا، حاکی سمعه و ریا

[...]

صفایی جندقی
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر مؤمنان علی (ع)

 

اگر که پرده افکند، زچهره یار نازنین

تجلّی ار کند چنان، که هست آن نگار چین

جمال ایزدی کند، به خلق ظاهر و مبین

گمان کنند خالقش، تمامی از ره یقین

وفایی شوشتری
 

وفایی شوشتری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر مؤمنان علی (ع)

 

نهال قامت بتان سروقدّ مه جبین

فکنده تیشه‌ی جفا، زپا بسی در این زمین

همی ز جُعد خم به خم، همی زموی پُر زچین

ز زلف و خال و خط بسی، به خاک او بود عجین

وفایی شوشتری
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۷ - و برای او

 

لوح ضمیر خویش کن صاف ز نقش مهر کین

پند طبیب گوش کن پس به شفای او ببین

به بودت ز درد دان شور شراب درد دین

تن به بر هیست بس سمین گرک فناش در کمین

صامت بروجردی
 
 
sunny dark_mode