گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

زلف چو مار او کشد در دهن بلا مرا

چون نروم که مو کشان می کشد اژدها مرا

همچو مگس در انگبین کوشش هرزه میکنم

دست ز خویش مگسلم تا تو کنی رها مرا

زخم دل از تو تابکی؟ صبر نماند و طاقتم

[...]

اهلی شیرازی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۵۰

 

شانه زند چو کلک من طره مشکفام را

سرمه خامشی دهد طوطی خوش کلام را

فاخته کو، که بوسه بر کنج دهان من زند؟

سرو پیاده گفته ام شیشه سبز فام را

مرغ چمن رمیده ام زخمی خار آشیان

[...]

صائب تبریزی
 

صامت بروجردی » کتاب نوحه‌های سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲۲ - و برای او همچنین

 

خواهی اگر نظر کنی حوصله امام را

بین که چگونه می‌کشد خسرو تشنه کام را

صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۵ - چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را

 

چند بروی خودکشی پردهٔ صبح و شام را

چهره گشا تمام کن جلوهٔ ناتمام را

سوز و گداز حالتی است باده ز من طلب کنی

پیش تو گر بیان کنم مستی این مقام را

من بسرود زندگی آتش او فزوده ام

[...]

اقبال لاهوری
 
 
sunny dark_mode