گنجور

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶

 

بر در یار من سحر مست و خراب می‌روم

جام طرب کشیده‌ام، زآن به شتاب می‌روم

ساغری از می لبش دوش سؤال کرده‌ام

وقت سحر به کوی او بهر جواب می‌روم

از می ناب جزع او گرچه خراب گشته‌ام

[...]

عراقی
 
 
sunny dark_mode