گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۶

 

باز به تنها چنین عزم کجا کرده‌ای؟

وعدهٔ وصل که بود اینکه وفا کرده‌ای؟

سخت به جوش اندری، تا چه هوس میپزی؟

بس به هوس میروی، تا چه هوا کرده‌ای؟

رفتی و ما همچنین بر سر یاری و مهر

[...]

اوحدی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷

 

غم به سزا داده‌ای دل به نوا کرده‌ای

از تو پذیرفته‌ام هرچه عطا کرده‌ای

جز گل و برگ رضا حاصل تسلیم نیست

بیخ ستم کنده‌ای قطع جفا کرده‌ای

نوبت شادی زدیم بندگی از ما نرفت

[...]

نظیری نیشابوری
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۰

 

آه که امشب چه‌ها با دل ما کرده‌ای

بر در مستی زده باز چه‌ها کرده‌ای

دوخته بودم به صبر چاک دل خویش را

پیرهن طاقتم باز قبا کرده‌ای

هرچه دلت رو به اوست قبلهٔ آمال اوست

[...]

جویای تبریزی
 

فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳

 

تا به جفایت خوشم، ترک جفا کرده‌ای

این روش تازه را تازه بنا کرده‌ای

راه نجات مرا از همه سو بسته‌ای

قطع امید مرا از همه جا کرده‌ای

دوش ز دست رقیب ساغر می خورده‌ای

[...]

فروغی بسطامی
 
 
sunny dark_mode