گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲

 

بار دگر پیر ما مفلس و قلاش شد

در بن دیر مغان ره زن اوباش شد

میکدهٔ فقر یافت خرقهٔ دعوی بسوخت

در ره ایمان به کفر در دو جهان فاش شد

زآتش دل پاک سوخت مدعیان را به دم

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode