گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷ - دیر زیاد آن بزرگوار خداوند

 

دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند

جان گرامی به جانش اندر پیوند

دایم بر جان او بلرزم، زیراک

مادر آزادگان کم آرد فرزند

از ملکان کس چنو نبود جوانی

[...]

رودکی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح ملک اتسز

 

ای تو بر آزادگان عصر خداوند

گیتی هرگز نزاد مثل تو فرزند

یک سخن مایه هزار سخن سنج

یک هنرت زیور هزار هنرمند

هست فلک را بوفق رأی تو پیمان

[...]

وطواط
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱

 

زلف تو از مشک و مشک پر گره و بند

لب ز عقیق و عقیق پر شکر و قند

فتنه قند تو نیکوان خراسان

بسته بند تو جاودان دماوند

حسن تو روی تو را به نور بپرورد

[...]

ادیب صابر
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۰۷

 

ای زده در مشک ناب صد گره و بند

حقّه یاقوت کرده پر شکر و قند

خسته تن عاشقان به غمزه خون ریز

برده دل دوستان به لعل شکرخند

شوق تو صد فتنه در نهاد من انداخت

[...]

جلال عضد
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵

 

ز آمدن فرودین و رفتن اسفند

دلها خرم شد و روانها خرسند

گلها افروختند آتش زردشت

مرغان آموختند ترجمه زند

ابر ببالای خاک لؤلؤ تربیخت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در قدردانی از مردم وطن‌خواه و تهیج جوانان وطن

 

تا زبر خاکی ای درخت برومند

مگسل ازین آب و خاک رشتهٔ پیوند

مادر توست این وطن که در طلبش خصم

نار تطاول به خاندان تو افکند

هیچت اگر دانش است و غیرت ناموس

[...]

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » قطعه‌ها » شمارهٔ ۳۳ - جذبۀ شیرازیان

 

حضرت شوریده اوستاد سخن سنج

آن که همه چیز بهتر از همه داند

باد صبا گر گذر به پارس نُماید

شعر مرا از لحاظ او گذارند

بنده ندانیم که در کجا رَوَم آخِر

[...]

ایرج میرزا
 

ایرج میرزا » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

نیست جهان جز همین که با تو بگویم

روز و شبانی به یکدگر شده پیوند

خلق جهان هم اگر تو نیک بسنجی

هیچ برون نیستند از این گُرۀ چند

یاقوی ظالمند و عاجز مظلوم

[...]

ایرج میرزا
 
 
sunny dark_mode