گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸

 

عزم خرابات بی‌قنا نتوان کرد

دست به یک درد بی صفا نتوان کرد

چون نه وجود است نه عدم به خرابات

لاجرم این یک از آن جدا نتوان کرد

شاه مباش و گدا مباش که آنجا

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode