امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
کرد چوره در سرطان آفتاب
چشمهٔ خورشید فرو شد باب
ابر سرا پرده به بالا کشید
سبزه صف خویش بصحرا کشید
آب فرو ریخت به کار زمین
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - در وصف پیل جنگی هندی
پیل چو کوهی که بود بیسکون
چارستون زیر که بی ستون
وان جل زر نیش به فرو شکوه
سایه همی کرد به بالای کوه
سود بگردون سر شنگرف سای
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - صفت طعام هندی
گرمترین کارگزاران خوان
مایده کردند ز مطبخ روان
خوانچهٔ آراسته بیش از هزار
بر همه الوان نعم کرده بار
بانگ روا رو که ز اختر گذشت
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»
بیره تنبول که صد برگ بست
چون گل صد برگ بیامد بدست
نادره برگی چو گل بوستان
خوبترین نعمت هندوستان
تیز چو گوش فرس تیزخیز
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - صفت زنان مطربهٔ هندی
شد زن مطرب به نوا پروری
انجمنی پر ز مه و مشتری
غمزه زنانی همه مردم فریب
سیب، زنخ، خال زنخ، تخم سیب
چاه زنخ روشن و صافی چو ماه
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۵ - نمونهٔ کامل صنایع لفظی و معنوی در اشعار قران السعدین ایجاز
گر چه پدر بر سر تختش کشید
شست و فرود آمد و پیشش دوید
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - تشبیه و تمثیل
لشکر اسلام که آنجا رسید
بود زمین تشنه که دریا رسید
بود به یک جای صف تیغ و تیر
همچو نیستان به لب آبگیر
تیز تگ و گوش چو پیکان پدید
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - تخیل
جوهری شام به سودا گری
کرده گهر پیش کش مشتری
چرخ یکی حلقهٔ انگشترین
بر سر یک حلقه هزاران نگین
با همه چون سایه شده هم نشست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۸ - صبح
چون دل شب حاملهٔ مهر گشت
بر شب حامل مه کامل گذشت
حامل یک ماهه نه بل یکشبه
تاجوری زاد در آن کوکبه
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۹ - دیگر صنایع بدیعی:
مستی او مایهٔ هشیاریش
خفته همه خلق ز بیداریش
کردی بزرگی به حق کهتران
داد سبک جامه به قیمت گران
این همه بیداری ما خفتن ست
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - عکس و تبدیل
چرخ نداند در و دیوار کس
تکیه به دیوار و درش کرده بس
مردم یک خانه و صد خرمی
خانهٔ یک مردم و صد مردمی
چتر شه آنست که شد چرخ ماه
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - حسن تعلیل
جانب سایه شده مردم روان
سایه به دنباله مردم دوان
پرده نشین گشت فلک سوبسوی
با همه زالی شد پوشیده روی
از سم اسپش که زمین کرد چاک
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۲ - لف و نشر
آب در از تاج و قبا و کمر
تا به کمر تا به گلو تا بسر
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۳ - جمع تفریق تقسیم
تیغ خوش و تیغ زبان ناخوش است
تیغ چو آبست و زبان آتش است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۴ - تجرید
خسرو من! بگذر از بن گفتگوی
نیکی خویش و بد مردم مگوی
چشم تو از عیب تو دیدن تهی است
از دگری پرس که عیب تو چیست
چشم بخود باز مکن چون خسان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۵ - تجنیس
باش به کامم که به کام توام
زنده و نازنده به نام توام
حکمت و حکمش که ندارد زوال
هم ز خلل خالی و هم از خیال
بر در تو آمدهام شرمسار
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۶ - قلب
تا به سریر عرب آن جسم نشست
رعب عرب بر همه عالم نشست
فتنهٔ چشم آمده زان سو مدام
تیغ زبان خفته میان نیام
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۷ - اشتقاق و شبه اشتقاق
دیده که نادیدهٔ دیدار تست
دیده و نادیده گرفتار تست
چون اثر شوق ز غایت گذشت
کفهٔ دانش ز کفایت گذشت
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۸ - سیاق الاعداد
پنج طرف چتر چو مهر سپهر
شش جهت آراسته از پنج مهر
چار گهر کرد جهان را پدید
در کرهٔ شش جهت اندر کشید
ساخته نه حجره به از هشت باغ
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - مراعات النظیر
آهوی مشکین و سرش باد شاخ
وز دم او مشک به صحرا فراخ
چشم چو بر گلشن بختش فتاد
گشت پیاده چو گل از پشت باد
روی چو گل بود به پشت زمین
[...]