×
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۳۸
گفت حکیمی که مفرح بود
آب و می و لحن و خوش و بوستان
هست ولیکن نبود نزد عقل
هیچ مفرح چو رخ دوستان
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۷ - ثمره خلوت اول
مستنوازی چو گلِ بوستان
توبهفریبی چو مُلِ دوستان
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۱ - داستان موبد صاحبنظر
موبدی از کشور هندوستان
رهگذری کرد سوی بوستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - مگر آرزوی دیدن ما در و دوستان و خویشان او را باز به دهلی آورد:
خنده زنان همچو گل بوستان
چشم گشادم به رخ دوستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
نغزک ا خوش نغز کن بوستان
نغزترین میوه هندوستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»
نادره برگی چو گل بوستان
خوبترین نعمت هندوستان
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۱۲ - بهار و خزان طبیعت و شباهت طبیعت آدمی به آن
ابر بگرید به رخ بوستان
باغ بخندد چو لب دوستان
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷ - سیرچمن
یافتم آْخر که در آن بوستان
نسبت مرا همدمی از دوستان
پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۹۱ - شوق برابری
گفت، بهار است و همه دوستان
رخت کشیدند سوی بوستان