نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۹ - داستان عیسی
جملهٔ دنیا ز کهن تا به نو
چون گذرنده است، نَیَرزد دو جو
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً
ای به گه جود چو گل تازه رو
داده کفت آرزوی آرزو
ز آتش خشم تو آب آمده
بر لب شمشیر تو جان عدو
صبح اگر دم بخلافت زند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً
ای به گه جود چو گل تازه رو
داده کفت آرزوی آرزو
ز آتش خشم تو آب آمده
بر لب شمشیر تو جان عدو
صبح اگر دم بخلافت زند
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - امیر خسرو، در ایام نگاشتن اشعار قران السعدین هنوز مثنویهای خمسه را به جواب خمسه زنی می ننوشته است خود ملتفت است که این مثنوی او بر سبک نظامی است و آن استاد بزرگ را می ستاید:
ور روشی کز تو نیاید مرو
گفت به دم مشنو و نیکو شنو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - (اندرز پدر به پسر)
چون تو خوری بادهٔ کافور بو
پس غم گیتی که خورد ، خود بگو ؟
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
هر دمنی یک گل و صد آب جو
هر چمنی صد گل و صد آبرو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند
پرده نشین گشت فلک سو به سو
با همه زالی شده پوشیده رو
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلعالانوار » بخش ۷ - کینهٔ برادر و مهر دوست
خسرو از اهل رحم این را مجو
قطع رحم را رحم الله مگو ...
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - فی التوحید و المعرفه
تو بمن و من شده بیخود بتو
نیست کسی محرم این گفتگو
قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰
ای دل و جانت بهواها گرو
خواجه، خطا میروی، این ره مرو
گر دلت از جان ادب آموختست
ملک جهان را نستانی دو جو
خواجه، بهر حال تو خود را بدان
[...]
صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲ - در صفت عاشق شدن جوانی
ز ابروی او گشته خجل ماه نو
برده ز خورشید رخ او گرو
صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۴ - خبر بردن خادمه
بر کن ازو دل چه نشستی برو
صوفی سرگشته تو از من بشنو
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶ - مناجات سیم متضمن اشارت به آنکه موجب غفلت آدمی از نور شهود او دوام فیض و استمرار وجود اوست و اگر فرضا یک لحظه آن فیض منقطع شدی همه کس بر آن معنی مطلع گشتی
پایه کرسی به زمین بر فرو
گرد مذلت بنشین گو بر او
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۱۸ - در کشف پرده از حقیقت دل و در بیان آنکه دل در پهلوی صاحبدل دل شود
هست دلت بیضه و مرغ نکو
بی اثر جنبش و پرش در او
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۳۳ - حکایت آن صاحب کرم که بر همیان درم از رشته تدبیر پندگویان بند نهاد
خواست درین دایره تیز رو
سازدش از نقش بقا سکه نو
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۵۲ - مقاله شانزدهم در شرح حال نو رسیدگان غره به عهد جوانی که غره ماه عیش و کامرانی است
آب چو ریزی به کفش در وضو
چهره اقبال دهی شست و شو
جامی » هفت اورنگ » تحفةالاحرار » بخش ۶۰ - مقاله بیستم در پند دادن فرزند ارجمند که در بستان طفولیت به نبات حسن پرورده باد و در بستان بلاغت به نهایت کمال پی آورده
ای شب امید مرا ماه نو
دیده بختم به خیالت گرو