گنجور

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - جو یک مثقالی

 

بود یکی پیر دوتاگشته پشت

ریش و سر اسپید و عصایی به مشت

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » چهار خطابه » خطابهٔ دوم

 

بست‌عرب‌دست‌عجم‌را به پشت

هرچه توانست از آن قوم کشت

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - شیر و روباه

 

گرسنه شیری چو حریصان بدشت

در طلب طعمه بهر سوی گشت

صغیر اصفهانی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - سخت و سست

 

مرد حکیمی به وی آندم گذشت

واقعه پرسید و خبر دار گشت

صغیر اصفهانی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - کارآگاه

 

کودک دهقان، بسرش کوفت مشت

مطبخیش هیمه زد و سوخت پشت

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode