گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - معراج

 

داد نویدش که از ین قعر چاه

خیز و به دریای ابد جوی راه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۸ - (شرح حال پسری کیقبا دهلی):

 

روز دوشنبه، بگهٔ چاشت گاه

در مه ذی الحجه، به پایان ماه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹ - (اندرز پدر به پسر)

 

داد نخستش به دعایی پناه

کایزدت از حادثه دارد نگاه!

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - (وداع پدر و پسر )

 

خاص شد از بهر وداع دو شاه

چون ره بایستهٔ آرام گاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۱ - (بازگشتن کیقباد بسوی دهلی )

 

بود به هر جا که نزول سپاه

تنگی جو بود و فراخی کاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۸ - در صفت موسم گرمای هند

 

بس که شده سایه زگرمی سیاه

گرم در انداخته خود را به چاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۳ - در وصف جویدن «پان در هند»

 

حرمتش از پیشگه و پائگاه

هم به گدا محترم و هم به شاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۴ - صفت زنان مطربهٔ هندی

 

چاه زنخ روشن و صافی چو ماه

روی نما گشته چو آبی به چاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - عکس و تبدیل

 

چتر شه آنست که شد چرخ ماه

چرخ مه این است که شد چتر شاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۱ - حسن تعلیل

 

دیدن او را کله افگند ماه

بلکه فتادش گرء، دیدن کلاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۲ - در علو مقام انسان

 

مرتبه‌ای جو که برانی به ماه

کس نخورد شربت باران ز چاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۵ - عشق

 

سیمبرانی که تو بینی چو ماه

عقرب جان‌اند ز زلف سیاه

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۶ - گلخنی و آتش عشق

 

گلخنی کرد به شاهی نگاه

رفت دلش در خم گیسوی شاه

امیرخسرو دهلوی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۷

 

کحل بصر نیست جز آن خاک راه

چشم به سرمه مکن ای دل سیاه

دود شنیدم سوی خوبان رود

با تو رسد عاقبت این دود آه

درد تو گر جرم و گنه مینهند

[...]

کمال خجندی
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۲ - در صفت عاشق شدن جوانی

 

نرگس او چون دو بلای سیاه

کرده همه خلق جهان را تباه

صوفی محمد هروی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۹
sunny dark_mode