گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۰

 

ای ز عنایت آشکار شخص تو و مثال تو

آینهٔ جمال تو آینهٔ جمال تو

از تب‌ و تاب آب و گل‌ تا تک و تاز جان و دل

ریشهٔ‌ کس نمی‌دود در چمن خیال تو

چرخ به صد کمند چین‌ بوسه زده است‌ بر زمین

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸۱

 

باز چو صبح کرده‌ام تحفهٔ بارگاه تو

رنگ شکسته‌ای‌ که نیست قابل‌ گرد راه تو

ذره به بال آفتاب تا به سپهر می‌رود

کیست به خود نمی‌کند ناز ز دستگاه تو

بسکه شکوه جلوه‌ات ریخته است ز هر طرف

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۵

 

آه‌ که با دلم نبست عهد وفاق الفتی

چون نفسم به سر شکست گرد هوای غربتی

جنس ‌کساد جوهرم نیست قبول هیچکس

خاک خورد مگر ز شرم سجدهٔ هیچ قیمتی

داد ز کم بضاعتی آه ز سست همتی

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۲

 

عمر گذشت و همچنان داغ وفاست زندگی

زحمت دل کجا بریم آبله‌پاست زندگی

هرچه دمید از سحر داشت ز شبنمی اثر

درخور شوخی نفس غرق حیاست زندگی

آخر کار زندگی نیست به غیر انفعال

[...]

بیدل دهلوی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۰

 

عمر سبک عنان ‌کجاست از نظرم تو می‌روی

دامن خود گرفته‌ام می‌نگرم تو می‌روی

موج نقاب حیرت است بر رخ اعتبار بحر

گرگهرم تو ساکنی ورگذرم تو می‌روی

غنچه‌کمین نشسته‌ام دامن بوی‌گل به‌کف

[...]

بیدل دهلوی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode