گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱

 

از می عشق نیستی هر که خروش می‌زند

عشق تو عقل و جانش را خانه فروش می‌زند

عاشق عشق تو شدم از دل و جان که عشق تو

پرده نهفته می‌درد زخم خموش می‌زند

دل چو ز درد درد تو مست خراب می‌شود

[...]

عطار
 
 
sunny dark_mode