گنجور

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲

 

آمده‌ام که تا به خود گوش کشان کشانمت

بی‌دل و بی‌خودت کنم در دل و جان نشانمت

آمده‌ام بهار خوش پیش تو ای درخت گل

تا که کنار گیرمت خوش خوش و می‌‌فشانمت

آمده‌ام که تا تو را جلوه دهم در این سرا

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

یک نفسی بیا که بر دیده و سر نشانمت

چند به زاری و شفاعت بر خویش خوانمت

روزی اگر قدم به بیغولهٔ بنده در نهی

جان و دلی به صدق در هر قدمی فشانمت

هر چه خلایقند اگر قصد کنند مجتمع

[...]

حکیم نزاری
 
 
sunny dark_mode