گنجور

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - قصیده

 

ای به جلال تو شرف، قدرت ذوالجلال را

گشته کمال تو گوا، قادر پر کمال را

طالع خوبت از نظر کرده هبا هبوط را

اختر سعدت از شرف، داده وبا وبال را

راه نموده همتت معرفت و علوم را

[...]

فلکی شروانی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع ثانی

 

چهره با جمال تو، مایه دهد جمال را

غبغب چون هلال تو، بدر کند هلال را

تا رخ تو به دلبری، دایره جمال شد

ساخت زمانه از رخت، نقطه فتنه خال را

عین کمال بسته باد، از رخ با جمال تو

[...]

فلکی شروانی
 

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

هست امیدِ قوتی بختِ ضعیف‌حال را

مژدهٔ یک خرام ده منتظرِ وصال را

گوشهٔ ناامیدی‌ام داد ز صد بلا امان

هست قفس حصارِ جان مرغِ شکسته بال را

رشحهٔ وصل کو کز او گردِ امید نم کشد

[...]

وحشی بافقی
 
 
sunny dark_mode