گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳

 

شاه سوار من نگر مست و خراب می رود

هر که رخ چو ماه او دید، ز تاب می رود

کرده خراب خانه ها جان من خراب هم

خلق دوان که اینک آن خانه خراب می رود

چشم رسیدنش مباد، ار چه ز بهر کشتنم

[...]

امیرخسرو دهلوی