گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰

 

هر نفسی عشق او بی‌دل و دینم کند

آتش سودای او خاک زمینم کند

نور بپاشد ز روی، باز بپوشد به موی

بیدل از آن می‌شوم، عاشق ازینم کند

تا بگشایم به دم، بند طلسم قدم

[...]

اوحدی
 
 
sunny dark_mode