گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲

 

طبعِ تو دم‌ساز نیست عاشقِ دل‌سوز را

خویِ تو یاری‌گر است یارِ بدآموز را

دست‌خوشِ تو من‌ام دستِ جفا برگشای

بر دلِ من برگمار تیرِ جگردوز را

از پیِ آن را که شب پردهٔ رازِ من است

[...]

خاقانی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴

 

ای به بدی کرده باز چشم بدآموز را

بین به کمین گاه چرخ ناوک دلدوز را

هر چه رسد سر بنه زانکه مسیر نشد

نیکوی آموختن چرخ بدآموز را

سوخته غم مدار دل به چنین غم، از آنک

[...]

امیرخسرو دهلوی
 
 
sunny dark_mode