گنجور

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷

 

چند بشاید به صبر دیده فرو دوختن

خرمن ما را نماند حیله به جز سوختن

گر نظر صدق را نام گنه می‌نهند

حاصل ما هیچ نیست جز گنه اندوختن

چند به شب در سماع جامه دریدن ز شوق

[...]

سعدی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۸

 

من نتوانم ز دوست دیده فرو دوختن

عشق ز حربا مرا بایدم آموختن

خاصیت شمع چیست چهره برافروختن

عادت پروانه چیست پر زدن و سوختن

مشعله‌ای بر فروز زاتش رویت بروز

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode