×
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
تابنده ماه باز برآراستی
بوینده مشک باز بپیراستی
برخواست نعره از دل لهو و نشاط
تا باده برگرفتی و برخاستی
جام بلور بر کف شاهانه دور
[...]
عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴
عزم کجا کردهای باز که برخاستی
موی به شانه زدی زلف بیاراستی
ماه چو روی تو دید گفت زهی نیکوی
سرو که قد تو دید گفت زهی راستی
آتش غوغای عشق چون بنشستی نشست
[...]