گنجور

کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۶

 

رودکی ، استاد شاعران جهان بود

صدیک از وی تویی کسایی ؟ پَرگست !

خاک کف پای رودکی ، نسزی تو

هم بشوی کو بشد چه خایی برغست ؟

کوفته را کوفتند و سوخته را سوخت

[...]

کسایی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در ثنای سلطان مسعود

 

ملک جوان است و شهریار جوان است

کار مهیا و امر و نهی روان است

شغل زمانه مفوضست به شاهی

کز همه شاهان چو آفتاب عیان است

خسرو عالم علاء دولت مسعود

[...]

مسعود سعد سلمان
 

عین‌القضات همدانی » لوایح » فصل ۱۵۴

 

تن درمیده بسوزش ای عاشق مست

چون با تو خطاب او ز آتش بودست

عین‌القضات همدانی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

مثل تو را دوست داشتن نه صواب است

این مثَل تشنه و فریب سراب است

وصل تو در یافتن خیال نبندم

ور متصور شود معاینه خواب است

در تو نخواهد رسید هدهد جهدم

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

 

هیچ طبیبم دوایِ درد نگفته ست

درد که درمان پذیر نیست شگفت است

هر کسَم از علّتی بگفت علاجی

نیش به ظاهر زدند و ریش نهفته ست

بر که کنم اعتماد و با که بگویم

[...]

حکیم نزاری
 

میرزاده عشقی » دیوان اشعار » قالبهای نو » ای کلاه نمدی ها!

 

نیست در این «دسته بند»، مرد زبردست

مرد زبردست‌تر، ز دسته او هست

از پی اخراج او، چل و سه وکیل ار

چند دگر رأی داد و پا شد و بنشست:

سخت خورد او شکست و دسته او نیز

[...]

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode