گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۵

 

فاخته گون شد هوا ز گردش خورشید

جامهٔ خانه بتیک فاخته گون شد

رودکی
 

منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰ - در وصف بهار و مدح فضل بن محمد حسینی

 

وقت بهارست و وقت ورد مورد

گیتی آراسته چو خلد مخلد

گیتی فرتوت گوژپشت دژم روی

بنگر تا چون بدیع گشت و مجدد

برنا دیدم که پیر گردد، هرگز

[...]

منوچهری
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۸۷

 

ماه‌کند بر فلک ستایش آن خَدّ

سرو کند در چمن پرستش آن قد

عاریه دارند سرو و ماه تو گویی

راستی و روشنی از آن قد و زان خد

ای شده بی‌علتی دو چشم تو بیمار

[...]

امیر معزی
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۵

 

انده و اندیشه را دراز چه داری

دولت تو خود همان کند که بباید

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۵

 

چرخ نیارد بدیل تو ز خلایق

و آنکه ترا زاد نیز چون تو نزاید

محمد بن منور
 

محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل سوم » ابیات » بخش ۵

 

ایزد هرگز دری نبندد بر تو

تا صد دیگر به بهتری نگشاید

محمد بن منور
 

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

قصر هدی شد به سعی شاه مشیّد

رایت اسلام سر کشید به فرقَد

شاه جهان شهریار عالم عادل

خسرو غازی طغانشه بن موید

آنک مرکب کند صواعق قهرش

[...]

ظهیر فاریابی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

عاشق صادق ز خان و مان بگریزد

مرد توانگر ز مال و جاه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

بر سر کویش نظاره کن که هزاران

یوسف مصری ز قعر چاه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

صبح چنان صادقست در طلب او

کز هوس روی او پگاه‌برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

صومعه داران چو (گرم زآتش اویند)

از همگان وافضیحتاه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

غمزهٔ او مست و(انهد همه بر بند)

هر که برون آید از (پناه) برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

گر به مثل دیرتر ز خواب بخیزد

صبح در آن روز چاشتگاه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

آینه گر عکس او ز دور ببیند

از دل سنگش هزار آه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

مرده اگر یاد او کند به دل خاک

بر سر خاکش بسی گیاه برآید

سعدی
 

سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۳ - خسرو من چون به بارگاه (برآید)

 

چون ز سر عشق او کنند گناهی

بوی عبادت ازان گناه برآید

سعدی
 

عبید زاکانی » اخلاق الاشراف » باب دوم در شجاعت - مذهب مختار

 

تیره و تبر و نیزه نمی‌یارم خورد

لوت و می و مطربم نکو می‌سازد

عبید زاکانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode