گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۹

 

قبلهٔ ابدال قلهٔ سبلان دان

کو ز شرف کعبه‌وار قطب کمال است

کعبه بود سبزپوش او ز چه پوشد

جامهٔ احرامیان که کعبهٔ حال است

در خبری خوانده‌ام فضیلت آن را

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۲

 

مرد مسافر حدیث خانه کو گوید

زان غرضش زن بود که بانوی خانه است

بود مرا خانه‌ای نخست و دوم خوب

نیست سوم خانه خوب اگرچه یگانه است

گوئی خاقانیا ز خانه خبر ده

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - در مرثیه

 

از افق ملکت ار ستاره فرو شد

طلعت شمس ابد سوار بماناد

ماه نوار در حجاب غرب نهان شد

داور شرق آفتاب‌وار بماناد

از چمن دولتی که باغ کیان راست

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۸ - در مرثیهٔ فلکی شروانی

 

عطسهٔ سحر حلال من فلکی بود

بود به ده فن ز راز نه فلک آگاه

زود فرو شد که عطسه دیر نماند

آه که کم عمر بود عطسهٔ من آه

جانش یکی عطسه داد و جسم بپرداخت

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۴ - در شکایت از روزگار

 

اهل دلی ز اهل روزگار نیابی

انس طلب چون کنی که یار نیابی

گر دگری ز اتفاق هم‌نفسی یافت

چون تو بجوئی به اختیار نیابی

خوش نفسی نیست بی‌گرانی کامروز

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۵

 

مدح کریمان کنم، چرا نکنم لیک

قدح لئیمان مرا شعار نیابی

در همه دیوان من دو هجو نبینی

در همه گلزار خلد خار نیابی

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۷

 

گر به دل آزاد بودمی چه غمستی

عقدهٔ سودا گشودمی چه غمستی

غم همه ز آن است کشنای نیازم

گر نه نیاز آزمودمی چه غمستی

گر به مشامی که بوی آز شنودم

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۱

 

رو که سوی راستی بسیج نداری

مایه به جز طبع پیچ پیچ نداری

دایم پنداشتی که داری چیزی

هیچ نداری خبر که هیچ نداری

تا کی گوئی که بوده‌ام به بسیجات

[...]

خاقانی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۹

 

بس کن خاقانیا ز مدحت دونان

تا ز سگان خلق شیر شرزه نجویی

تا به چنین لفظ نام سفله نرانی

ز آب خضر کام مار گرزه نشویی

هر زه واحسنت هرزه بود که گفتی

[...]

خاقانی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode