کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۶
رودکی ، استاد شاعران جهان بود
صدیک از وی تویی کسایی ؟ پَرگست !
خاک کف پای رودکی ، نسزی تو
هم بشوی کو بشد چه خایی برغست ؟
کوفته را کوفتند و سوخته را سوخت
[...]
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۴
لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی
از حسد خوید بر کشید سر از خوید
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۲
خواجه ، تُتماج باید و سر بریان
سود ندارد مرا سَفَرجَل و چُکری
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۵۶
آنکه نداند همی سرود ز یاسین
گیرَخ و گلدانش خسروانی بینی
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۸۴
ناید زور هزبر و پیل ز پیشه
ناید بوی عبیر و گل ز سماروغ
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۳۶
کار همه راست چنانکه بباید
حال شادیست شاد باشی شاید
انده و اندیشه را دراز چه داری؟
دولت تو خود همان کند که بباید
رای وزیران تو را به کار نیاید
[...]
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۴۲
خوبتر اندر جهان ازین چه بود کار
دوست بر دوست رفت و یار بر یار
آن همه اندوه بود و این همه شادی
آن همه گفتار بود و این همه کردار
دوست بر دوست رفت یار بر یار
[...]
ابوسعید ابوالخیر » ابیات پراکندهٔ نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » تکه ۵۶
ما و همین دوغ وا و ترب و ترینه
پختهٔ امروز یا ز باقی دینه
عز ولایت به ذل عزل نیرزد
گرچه ترا نور حاج تا به مدینه
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۵۸ - قطعه
خواجه بزرگست و مال دارد و نعمت
نعمت و مالی که کس نیابد از آن کام
بخلش آنجا رسیده است که نگذاشت
شوخ بگرمابه بان و موی به حجام
عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۷۳ - این بیت بسیار شیوا نیز از غزلی است
گر بدی آنکس که زی توام بفکندی
خویشتن اندر نهادمی بفلاخن
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح سلطان محمد بن سلطان محمودبن ناصر الدین سبکتگین گوید
عشق خوشست ار مساعدت بود از یار
یار مساعد نه اندکست و نه بسیار
هست ، ولیکن کجا یکیست، زده جا
ده دل بینی بدو نهاده بزنهار
شکر خداوند را که لاله رخ من
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - نیز در مدح امیر یوسف سپهسالار گوید
سروی گر سرو ماه دارد بر سر
ماهی گر ماه مشک بارد وعنبر
ماهت با مشک سیم دارد همبر
سروت بر مه ز لاله دارد زیور
شکر داری! چنانکه داری لؤلؤ
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - در مدح خواجه ابوسهل دبیر گوید
کوس فرو کوفت ماه روزه بیکبار
روزه نهان کرد لشکر از پس دیوار
بر بط خاموش بوده گشت سخنگوی
محتسب سرد سیر گشت ز گفتار
باده ز پنهان نهاد روی بمجلس
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷ - در مدح سلطان محمد بن محمود غزنوی
سوسن داری شکفته برمه روشن
بر مه روشن شکفته داری سوسن
ماهی گر ماه درقه دارد و شمشیر
سروی گر سرو درع پوشد و جوشن
سوزن سیمین شده ست و سوزن زرین
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - درمدح عضدالدوله یوسف بن ناصر الدین
جشن فریدون خجسته باد وهمایون
بر عضد دولت آن بدیل فریدون
پشت سپه میر یوسف آنکه به رویش
روز بزرگان خجسته گشت و همایون
دیدن او بامداد خلق جهان را
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح امیر یوسف بن ناصر الدین
دوش همه شب همی گریست به زاری
ماه من آن ترک خوبروی حصاری
برد و بناگوش سایبانش همی کرد
یک ز دگر حلقه های زلف بخاری
از بس کآب دو چشم او بهم آمد
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱ - قطعه
خواستم از لعل او دو بوسه و گفتم
تربیتی کن به آب لطف خسی را
گفت یکی بس بود و گر دو ستانی
فتنه شود آزموده ایم بسی را
عمر دوباره ست بوسه ی من و هرگز
[...]
فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱
تا نبود چون همای فرخ کرگس
همچو نباشد به شبه باز خشین پند