گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶

 

عید کنون عید شد که روی تو دیدم

کار کنون راست شد که در تو رسیدم

با چه برابر کنم چنین دو سعادت

من که مه عید را بروی تو دیدم

جان و جوانی بباد دادم از یراک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۲

 

باز رسیدم جمالِ دوست بدیدم

وز لبِ شیرینِ او به کام رسیدم

در عرصاتِ شبِ فراق معیّن

روزِ قیامت هزار بار بدیدم

باز نیارم به صد هزار زبان گفت

[...]

حکیم نزاری
 

ملک‌الشعرا بهار » اشعار محلی » شمارهٔ ۹ - غزل

 

روی تو دیدم ز عمر دست کشیدم

چشم مو کاش کور مرفت که تور نمدیدم

ای بچه آهوی چین بروکه مو امروز

هرچه دویدم ردت‌، بذت نرسیدم

ابرو و چشمای تو چار آس و تو شاهی

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode