گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در مدح وزیر

 

صاحب عادل وزیر شاه معظم

صدر خجسته پی عزیز مکرم

سرور عالم که هست از نیت نیک

عالمیانرا بشفقت پدر و عم

خرم و خوش باش کز قبل اوست

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - دلم چه خواهد

 

شاعرکی تاز باز یافه درآیم

هر نفسی تاز را بزخم درآیم

تا ز چو دیدم زمانش ندهم یکدم

تا بنمایم وثاق و حجره و جایم

گرد پلاس خر دریده نگردم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع

 

چون چنبر عنبرین بنفشه در هم

گاهیش قدم فرق و گهی فرق قدم

حمیدالدین بلخی
 

میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۴- سورة الدخان‏ » ۱ - النوبة الثالثة

 

اذا کنت قوت النفس ثم هجرتها

فلم تلبث النفس التی انت قوتها

جان و جهانم تویی و گرت نبینم

یکسر بد روز باد جان و جهانهم.

میبدی
 

همام تبریزی » مفردات » شمارهٔ ۳۲

 

هست امیدم که خاک پای تو گردم

بار خدایا بدین امید رسانم

همام تبریزی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۳ - شرف مُنیَری قُدِّسَ سِرُّه

 

گر سلسلهٔ زلفت در دور چنان پیچد

در پیچِ نماز خود دوزخ به دعا خواهم

روی سیه و موی سفید آوردم

چشمی گریان، قدی چو بید آوردم

چون خود گفتی که ناامیدی کفر است

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۴ - د‌ر ستایش مرزا ابوالقاسم قایم‌مقام رحمه‌لله فرماید

 

شاعری امروز مر مراست مسلم

از شرف مدحت اتابگ اعظم

حضرت قایم مقام صدر قدر قدر

احمد عیسی خصال میر خضر دم

آنکه به رای رزین مربی‌گردون

[...]

قاآنی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - وله

 

نامه نوشتم بدلربای خود از قم

کای بت شیرین سخن سلام علیکم

در قم از ری بطمطراق زدم تخت

لیک بیزد این دو روزه میرسم از قم

مردم چشمم زیمن خدمت خسرو

[...]

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۷ - در منقبت شاه اولیا علی مرتضی و شهادت حضرت علی اصغر

 

بود و نبود اسمی از تکون آدم

آدم تنها نه بلکه خلقت عالم

هستی او سکه زد بنقد پر وکم

چرخ بر کاخ او بنائی مبهم

جیحون یزدی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۱۷ - در منقبت شاه اولیا علی مرتضی و شهادت حضرت علی اصغر

 

طفلی کز تشنگی بغم شده مدغم

جست و برآورد دست و خست رخ از غم

گردن و سرگاه راست کرد وگهی خم

شه زگلویش کشید تیر و هماندم

جیحون یزدی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۷۴ - در مدح امیرالمؤمنین و امام المتقین علیه السلام

 

حالی دارم پریش و وضعی درهم

مرغی دلی مبتلای دام دو صد غم

از ستم آسمان و کید مه و مهر

روزم جمله شب است و شب همه مظلم

آمدن از این سپس بلار به کشتی

[...]

محیط قمی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

هیچ شگفتی ز هر چه هست بعالم

نیست عجیب‌تر ز چشم خیره آدم

می‌خورد از روزگار نیش پیاپی

باز طمع زو کند بنوش دمادم

هر چه کم آری ز دهر خواهی از و بیش

[...]

صفی علیشاه
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحه‌سرایی‌ها » شمارهٔ ۳ - شیر کردگار

 

ای سبب خلق و آفرینش عالم

وی به تو فخریه کرده حضرت آدم

گرچه به ظاهر ز آدمی تو مؤخر

لیک به معنا ز آدمی تو مقدم

فخرت این بس شها! که نیست به عالم

[...]

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱ - مسمط در ستایش پروردگار

 

هر که شد اندر حریم قرب تو محرم

شاهی او شد به کائنات مسلم

نسل بنی‌آدم از تو گشت مکرم

گرنه تو را بنگرد به قالب آدم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۸ - در مدح ثامن الائمه علیهم‌السلام

 

ای شرف و اشرف نتایج آدم

شادی احباب در عزای تو ماتم

ماه صفر را غم تو کرده محرم

بهر تو ای نور چشم آدم و عالم

صامت بروجردی
 

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » سایر اشعار » شمارهٔ ۵ - ترجیع بند در مدح و میلاد قطب عالم امکان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

 

زد علم عدل یار باز به عالم

بر همه عالم فکنده پرتو پرچم

سر نهان آشکار گشت به دنیا

شاهد معنی ظهور کرد در این دم

محتسب عدل کرد شحنه انصاف

[...]

حاجب شیرازی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ - در طی تقریظ مفصل بر کتاب حالت نگاشته میرزا محمد حسین ملک الکتاب فراهانی فرماید

 

دانا باید ز روی فکر زند دم

تا ز پس دم زدن همی نخورد غم

هست سخن مرد را ترازوی دانش

نیست بسنجیده مرد تا نزند دم

جز بسخن کان ترازوی هنرستی

[...]

ادیب الممالک
 

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۴ - هرج و مرج

 

بزم طرب ساز و کن فراز در غم

سادهٔ زیبا بخواه و بادهٔ درغم

خون سیاووش ریز در کف موسی

قبلهٔ زردشت زن به خیمهٔ رستم

مطرب‌! چون ساختی نوای همایون

[...]

ملک‌الشعرا بهار
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در نعت حضرت ختمی مرتبت صلی‌الله علیه و آله

 

وان علی و باقر است و جعفر و کاظم

باز رضا و تقی دو بحر مکارم

پس تقی و عسگری دو فخر عوالم

خاتم ایشان که هست حجت قائم

صغیر اصفهانی
 
 
sunny dark_mode