گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳

 

گر بخرامد، نسیم خلد برین است

چون بنشیند، بهشت روی زمین است

ناز تو رنگینی جمال تو افزود

شهپر طاووس حسن، چین جبین است

مست نگاهم، تبسمی مزه ام بس

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۵

 

دل که در او سوز عشق راه ندارد

روشنیی از چراغ آه ندارد

خانه به دوش فنا به رنگ حباب است

هر که عنان نفس نگاه ندارد

هست دلم راز پهلوی زر داغت

[...]

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۴

 

تا که تو بر خویشتن سوار نباشی

غازی میدان کارزار نباشی

از تو توان داشت چشم مهر و مروت

گر تو ز ابنای روزگار نباشی

کی رسدت ز آفتاب عشق نصیبی

[...]

جویای تبریزی
 
 
sunny dark_mode