گنجور

جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۵

 

اگر ناز و فریب چشم شوخت این چنین ماند

عجب گر هیچ کس را در جهان دل بلکه دین ماند

نخستین تیر کاندازی فکن بر سینه ریشم

که ذوق آن مرا در سینه تا روز پسین ماند

خط مشکین تو بر لب صف موری ست پنداری

[...]

جامی
 
 
sunny dark_mode