گنجور

رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۶

 

یکی آلوده‌ای باشد، که شهری را ببالاید

چو از گاوان یکی باشد، که گاوان را کند ریخن

رودکی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲

 

به پیری چو نوجوانان تا کِیَم دل مست مِی باشد؟

جوانی تا به پیری پیری آخر تا به کی باشد؟

سخن با کس نمی‌گویم نفس از من نمی‌خیزد

مگر در مجلس جمعی که آنجا ذکر وی باشد

ز فرمان دل مجنون پریشانند اهل دل

[...]

اهلی شیرازی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۰

 

نیام تیغ عالمگیر مستی موج می باشد

خدنگ دلنشین نغمه را قندیل نی باشد

به دل غیر از خیال جلوه‌ات نقشی نمی‌یابم

به جز حیرت‌کسی در خانهٔ آیینه‌ کی باشد

ز باغ عافیت رنگ امیدی نیست عاشق را

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode