گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

اگر خورشید و مه نبود سعادت با درویش را

وگر مشک سیه نبود همان حکم است مویش را

ز شرق همت عشاق همچون صبح روشن دل

چه مطلعهای روحانیست مر خورشید رویش را

سزد از عبهر قدسی و از ریحان فردوسی

[...]

سیف فرغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱

 

کنم نظاره چون بی پرده رخسار نکویش را؟

که من پوشیده دارم از دل خود آرزویش را

خبر از حسرت سرشار من زان لب کسی دارد

که خالی آورد از چشمه حیوان سبویش را

دلش چون موج می لرزد ز بیم عاقبت دایم

[...]

صائب تبریزی
 

حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷

 

ادا سازد به خاموشی، لب او گفتگویش را

نیارد در گریبان غنچه پنهان کرد بویش را

ز لخت دل، خیابان گلستانی‌ست مژگانم

خزان نبود بهار خارخار آرزویش را

حزین لاهیجی
 
 
sunny dark_mode