گنجور

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح امیر ابویعقوب یوسف بن ناصرالدین

 

امیر این گویدم زیرا که او دلها نگه دارد

به نزد خویشتن هرکهتری را پایگه دارد

چه باشد گرچو من مداح در هر شهرو ده دارد

ز مدح اندر نماندهر که از رادی سپه دارد

به نزد میر ابو یعقوب نیک ایمن نگه دارد

[...]

فرخی سیستانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰

 

نه میر و شه بود هر کو کله دارد قبا بندد

که میر و شه کسی باشد که عالم را نگهدارد

نخیزد از قبا میری که موری هم قبا دارد

نیاید از کله شاهی که شاهین هم کله دارد

مجیرالدین بیلقانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۳

 

عنان دل ز خودرایی به فریادم نگه دارد

بنالم کاندر آن دل ناله مظلوم ره دارد

دل دیوانه ام را گنج در ویرانه افتادست

گدایی عشق بازی با جمال پادشه دارد

چو گوید کفر مجذوبی به استغفار حاجت نیست

[...]

نظیری نیشابوری
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۷

 

زچشم بد خدا آن پاک دامن را نگه دارد

که این پروانه گستاخ در فانوس ره دارد

شکستم شهپر دل را زبیباکی، ندانستم

که این باز سبک پرواز نقش دست شه دارد

مسخر کرد خط آن روی آتشناک را آخر

[...]

صائب تبریزی
 

میرزاده عشقی » نوروزی نامه » بخش ۵ - تبریک عید متضمن ستایش اعلی حضرتان پادشاه عثمانی و ایران خلدالله ملکها و مدح نظام السلطنه مافی

 

نظام‌السلطنه، سرخط از این دو پادشه دارد

که این سان مرد و، مردانه سر از بهر کله دارد

خداوند این نگهدارنده ما را نگه دارد

گذشت آنگه که می‌گفتند: می خوردن گنه دارد

میرزاده عشقی
 
 
sunny dark_mode