گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۲۰

 

نگه دارد خدا آن سیمتن را از گزند ما!

که اخگر در گریبان دارد آتش از سپند ما

ز گیرودار ما آسوده باش ای آهوی وحشی

که از بس نارسایی چین نمی گیرد کمند ما

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷

 

ز بیتابی گریزانست جان دردمند ما

نشیند چار زانو بر سر آتش سپند ما

ندارد امتداد افغان جان دردمند ما

بود مد نگاه برق فریاد سپند ما

کدام آهو نگه امروز می آید درین صحرا

[...]

سیدای نسفی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸

 

زگفت وگو نیامد صید جمعیت به بند ما

مگر ازسعی خاموشی نفس‌گیردکمندما

اگر از خاک‌ره تاسایه فرقی می‌توان کردن

جز این مقدار نتوان یافت از پست و بلند ما

ز سیر برق تازان شرر جولان چه می‌پرسی

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸

 

ندارد میل الفت وضع آزادی‌پسند ما

بود چون سرو عریانی به بر ما را پرند ما

صدای محمل راه نفس شد اضطراب دل

به غیر از ناله کی خیزد دگر درد از سپند ما؟!

لب شیرین چو خسرو سرنوشت خامه ما شد

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode