گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۵

 

چراغ خامشم حسرت نگاه محفل خویشم

سپند پای تا سر داغم اما بر دل خویشم

نفس آخر شد و من همچنان زندانی جسمم

ندارم ریشه و دلبسته ی آب و گل خویشم

ز خود برخاستن اقبال خورشید است شبنم را

[...]

بیدل دهلوی
 
 
sunny dark_mode