گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

به قصد جان من در جلوه آمد قد رعنایت

به قربانت شوم جانا بمیرم پیش بالایت

ازین بهتر نمی‌دانم طریق مهربانی را

که ننشینم ز پا تا جان دهم از مهر در پایت

توانم آن زمان در عشق لاف دردمندی زد

[...]

محتشم کاشانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۹۴

 

به این عنوان اگر قامت کشد سرو دلارایت

نماید طوق قمری جلوه خلخال در پایت

نخواهی از گزیدن مانع دندان من گشتن

اگر دانی چه خون‌ها در جگر دارم ز لب‌هایت

صائب تبریزی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۷

 

بیا ای جام و مینای طرب نقش‌کف پایت

خرام موج می مخمور طرز آمدن‌هایت

نفس در سینه‌، نکهت آشیان خلد توصیفت

نگه در دیده شبنم پرور باغ تماشایت

شکوه جلوه‌ات جز در فضای دل نمی‌گنجد

[...]

بیدل دهلوی
 

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

پریشان جعد سنبل از سر زلف سمن‌سایت

گشاده غنچه از خندیدن لعل شکرخایت

بود نظاره چون آیینه لذتگیر دیدارت

سراپا دیده نرگس بود محو تماشایت

بهارستان گلزار جمالت عالمی دارد

[...]

طغرل احراری
 
 
sunny dark_mode