گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵۸

 

از ان در خلوت معشوق بر من حال می گردد

که از چشم سخنگو صحبت من قال می گردد

زجوش لاله محضرهاست گرد تربت مجنون

نپنداری که خون عاشقان پامال می گردد

زسربازی توان سر حلقه دریادلان گشتن

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode