گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۰

 

به افسون پیر و طول امل هشیار کی گردد؟

ره خوابیده از بانگ جرس بیدار کی گردد؟

مگر در دامن خورشید تابان افکند خود را

وگرنه چشم شبنم سیر از گلزار کی گردد؟

گرانی از حباب بی تعلق نیست دریا را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳۱

 

سیه مست غرور از گفتگو هشیار کی گردد؟

ره خوابیده از آواز پا بیدار کی گردد؟

به آب زر نوشتن شعر بد نیکو نمی گردد

حجاب پوچ مغزی طره زر تار کی گردد؟

کف بی مغز نتواند بلنگر کرد دریا را

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode