گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۳

 

درآ اهلا و سهلا مرحبا کویی کجا بودی

نگویی تا چرا چندین ز مشتاقان جدا بودی

ز یاران بر شکستی ترکِ عهد دوستی کردی

دریغا دیر دانستم که یار بی‌وفا بودی

نه پرسیدی نه پیغامی فرستادی درین مدّت

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷۵

 

دریغا گر شبی روزی تو را پروای ما بودی

وگر خود یک زمان بودی گدایی پادشا بودی

اگر دانستمی کز تو توانستی به سر بردن

به دست آوردمی یاری اگر از هر کجا بودی

ولیکن تو نه آن یاری که باشد کس به جای تو

[...]

حکیم نزاری
 
 
sunny dark_mode