گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵

 

نباشد چون تن آسانان ز خورد و خواب عیش ما

ز اشک و آه می گردد به آب و تاب عیش ما

سر ما گرم از خون جگر چون لاله می گردد

چو بی دردان نباشد از شراب ناب عیش ما

اگر چه رشته ها کوته ز پیچ و تاب می گردد

[...]

صائب تبریزی
 
 
sunny dark_mode