نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۰ - آگاهی خسرو از رفتن شیرین نزد فرهاد و کشتن فرهاد به مکر
ز بهر آن که باشد دستگیرش
به دستاندر بود فرمانپذیرش
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
چو باز آمد دریده بود شیرش
دلش خورده شکم زو گشته سیرش
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
نیامد هیچ چیزی جای گیرش
که بود از هرچ پیش آمد گزیرش
عطار » خسرونامه » بخش ۶۳ - آگاهی یافتن شاپور از آمدن فرّخ و گلرخ و گرفتاری گل و گریختن فرّخ
حریر آورد خازن تا دبیرش
ز نام حق قلم زد بر حریرش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸ - در معنی من عرف نفسه فقد عرف ربه فرماید
ز قول شرع مُردم من ز غیرش
شدم فانی ز عین دیده سیرش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۱ - در نمودار سرّ اعیان کل فرماید
بجز جانان نگنجد در ضمیرش
که جانان باشد اینجا دستگیرش
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۶ - در سؤال کردن کسی از منصور حلّاج در سرّ دوستی حق تعالی و جواب گفتن او با تمام فرماید
بجز یکی نگردد در ضمیرش
که یکی باشد اینجا دستگیرش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
حقیقت سالک اینجا دید سیرش
بپرسید او ز پیر بی نظیرش
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳۴
قضا آمد شنو طبل نفیرش
نفیرش تلختر یا زخم تیرش
چو دایه این جهان پستان سیه کرد
گلوگیر آمدت چون شهد شیرش
خنک طفلی که دندان خرد یافت
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۵ - نهال جمال یوسفی را از بهارستان غیب به باغستان شهادت آوردن و به آب دیده یعقوب و هوای دل زلیخا پروردن
که دزدی هر که بودی پایگیرش
گرفتی صاحب کالا اسیرش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۰ - تربیت کردن زلیخا یوسف را علیه السلام و خدمتگاری نمودن وی مر او را به آنچه دسترس وی بود
بیفکندی فراش دلپذیرش
نهادی مهد دیبا و حریرش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
به شیرین نکته های دلپذیرش
خرامان برد تا پای سریرش
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۶۴ - در شرح حال زلیخا بعد از وفات عزیز مصر و استیلای محبت یوسف علیه السلام بر وی و ابتلای وی به محنت فراق
جوانی تیره گشت از چرخ پیرش
به رنگ شیر شد موی چو قیرش
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۸ - حکایت کردن شاپور در پیش خسرو
چه گویم شرح حسن بی نظیرش
مگر آرد خیال اندر ضمیرش
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین
صلاح آن دید چشم شیر گیرش
که با تیر نگه سازد اسیرش
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
اگر خود چون نخواهم زود میرش
حرامم باد لذتهای شیرش
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
نیندازد حوادث زان دلیرش
که ترسد آسمان ماند به زیرش
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - در بیان تعریف و توصیف نانوا
بنفشه کرده روغن در خمیرش
زبان برگ سوسن خوی گیرش