فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
همی ترسم که او ناگه بمیرد
به مرگ او مرا یزدان بگیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین
مبادا کس که ایشان را پذیرد
و زیشان دوست جوید دایه گیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس
به بد روزی و تنهایی بمیرد
پس آنگه دشمنی جایش بگیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
نه گر پندش دهم پندم پذیرد
نه با شادی و ناز آرام گیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
مگر یزدان شما را دست گیرد
ز ناگه آتش دشمن بمیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
بی آزرمش همی زد تا بمیرد
و یا از زخم چونان پند گیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
چه چشمست این که خوابش نگیرد
چه آبست این کزو آتش نمیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
به فرجامش ز خوردن دل بگیرد
ز مستی آزش اندر تن بمیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
تن من گر بدین حسرت بمیرد
به گیتی هیچ گورش نپذیرد
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۴
به برنایی چنان بردم گمانی
که گر دلبر نیابد دل بمیرد
کنون چون روز پیری روی بنمود
همی از روی دلبر دل بگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۳ - عذر انگیزی در نظم کتاب
مدم دم تا چراغ من نمیرد
که در موسی دم عیسی نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۶ - شفیع انگیختن خسرو پیران را پیش پدر
مگر شاه آن شفاعت در پذیرد
گناه رفته را بر وی نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
اگر چون موم نقشی میپذیرد
بر او زن مُهر ما تا نقش گیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
به فرمان خدا زو گشن گیرد
خدا گفتی شگفتی دل پذیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
چو هر کاو راستی در دل پذیرد
جهان گیرد جهان او را نگیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین
مگر کز بند ما پندی پذیرد
و گر نه چون پدر مرد او بمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
تو را هم خون من دامن بگیرد
که خون عاشقان هرگز نمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
ز کم خوردن کسی را تب نگیرد
ز پر خوردن به روزی صد بمیرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهینبانو شیرین را
جهان آن به که دانا تلخ گیرد
که شیرینزندگانی تلخ میرد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۸ - آگهی خسرو از مرگ بهرام چوبین
چراغ اَر چه ز روغن نور گیرد
بسا باشد که از روغن بمیرد