×
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
ولی وقتی که گردم مطمئنه
مبادا هیچکس را این مظنّه
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
توئی ای ذات بیچون و چگونه
درون بگرفته و اندر برون نه
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
منم بیچون و بی دیده چگونه
که هستم در درونها و برون نه
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۲
غریبا گر خبر داری ز خانه
فرود آی و مکن چندین بهانه
اگر دنیا فرو ریزند از هم
محبت بر سر آید از میانه
مکن روزِ قیامت عرض بر من
[...]
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰۵
منم آن زاهد دورِ زمانه
که باشم ساکنِ خمّارخانه
گهی پوشیده رنگ صوفیانه
گهی بسته قبای کافرانه
گهی از کار دنیا بر کرانه
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۴۵ - النفس و مرا تبها و شئوناتها و علاماتها و دقایق حالاتها
دگر شد در مقامی مطمئنه
دگر راضیه دور از هر مظنه
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۶۰ - النفس المطمئنه و اوصافها
شنو باز از صفات مطمئنه
ز سمع عقل نی گوش مظنه