×
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳
ندیدم از دو چشمت شوختر چشم
برند از مردمان دل چشم در چشم
بود خاک درت کحل سعادت
مکن آن سرمه را ضایع به هر چشم
مرا با گریه اندوه کار است
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۳ - مطالبه کردن زلیخا وصال یوسف را علیه السلام و استغنا نمودن یوسف از وی
نیارد عاشق آن دیدار در چشم
که با یارش نیفتد چشم بر چشم
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
تماشایش گشاید در چو بر چشم
چو نرگسدان شود دل سر به سر چشم
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۵۸ - آمدن رام بالای قلعۀ کوه و ملاقات کردن با سگریو به میانجی هنومنت
ز غم بی اختیارش بود تر چشم
نهاد آن زعفرانی جامه بر چشم