فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام
یکی بت را خدای خویش کرده
یکی خورشید و مه را سجده برده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
رخانش همچو تیغ زنگ خورده
به ناخن سربه سر افگار کرده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
منم از خان و مان خویش برده
غریب و زان و بر دل تیر خورده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین
دلی دارد بلا بسیار برده
نهیب عاشقی بسیار خورده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
تو پیش ویس جان خود سپرده
همیدون ویس در چشم تو مرده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۲ - بردن شاه موبد ویس را به دز اشکفت و صفت دز و خبر یافتن رامین از ویس
همه درها به مهر خویش کرده
همه مهرش برادر را سپرده
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز
چراغ مهر شد در دلش مرده
همیدون آتش کینه فسرده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸ - ستایش اتابک اعظم شمسالدین ابوجعفر محمدبن ایلدگز
سنانش ، موی باریکی سترده
ز چشم موی بینان موی برده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
ز خارا بود دیری سالکرده
کشیشانی بدو در سالخورده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین
تو بر لختی کلوخ آب خورده
چرایی تکیه جاوید کرده؟
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین
ز مشک آرایش کافور کرده
ز کافورش جهان کافور خورده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
ز بیدش گر به بید انجیر کرده
سرشگش تخم بید انجیر خورده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین
دلش رفته قرار و بخت مرده
پی دل میدوید آن رختبرده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی
چراغ بیوهزن را نور مرده
خروس پیرهزن را غول برده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
برون آمد ز طرف هفت پرده
بنامیزد رخی هر هفت کرده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
خزینه در گشاده گنج برده
سپه رفته سپهسالار مرده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر
چو یوسف شربتی در دلو خورده
چو یونس وقفهای در حوت کرده
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
زمین بوسش فلک را تشنه کرده
مه از سرهنگ پاسش دشنه خورده
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
یکی صندوق بودی قفل کرده
که استادش نهفتی زیر پرده
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
که تا او را براندازد ز پرده
مگر گردد به آهن دور کرده