گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲ - گفتار اندر ستایش محمد مصطفى علیه السلام

 

یکی بت را خدای خویش کرده

یکی خورشید و مه را سجده برده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

منم از خان و مان خویش برده

غریب و زان و بر دل تیر خورده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

دلی دارد بلا بسیار برده

نهیب عاشقی بسیار خورده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

تو پیش ویس جان خود سپرده

همیدون ویس در چشم تو مرده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۹ - کشته شدن شاه موبد بر دست گراز

 

چراغ مهر شد در دلش مرده

همیدون آتش کینه فسرده

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

ز خارا بود دیری سال‌کرده

کشیشانی بدو در سالخورده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

تو بر لختی کلوخ آب خورده

چرایی تکیه جاوید کرده؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۴ - گریختن شیرین از نزد مهین بانو به مداین

 

ز مشک آرایش کافور کرده

ز کافورش جهان کافور خورده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار

 

ز بیدش گر به بید انجیر کرده

سرشگش تخم بید انجیر خورده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۴ - زاری کردن فرهاد از عشق شیرین

 

دلش رفته قرار و بخت مرده

پی دل می‌دوید آن رخت‌برده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۶ - تنها ماندن شیرین و زاری کردن وی

 

چراغ بیوه‌زن را نور مرده

خروس پیره‌زن را غول برده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

برون آمد ز طرف هفت پرده

بنامیزد رخی هر هفت کرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را

 

خزینه در گشاده گنج برده

سپه رفته سپهسالار مرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر

 

چو یوسف شربتی در دلو خورده

چو یونس وقفه‌ای در حوت کرده

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

زمین بوسش فلک را تشنه کرده

مه از سرهنگ پاسش دشنه خورده

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

یکی صندوق بودی قفل کرده

که استادش نهفتی زیر پرده

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی

 

که تا او را براندازد ز پرده

مگر گردد به آهن دور کرده

عطار
 
 
۱
۲
۳
۷
sunny dark_mode