×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۱ - دیدن رامین ویس را و عاشق شدن بر وى
بدین زاری که گفتم راه بگذاشت
سراسر راه خود را چاه پنداشت
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۱ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو
عراقی وار بانگ از چرخ بگذاشت
به آهنگ عراق این بانگ برداشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
هر آنکو نقد را کز دست نگذاشت
در اینجاگه وصال او خبر داشت
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
بت ما دیر خود بر جای بگذاشت
ببام دیر شد کز خود خبر داشت
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۷ - فرستادن زلیخا یوسف را علیه السلام به جانب باغ و تهیه اسباب وی کردن
دل و جان پیش یار خویش بگذاشت
به تن راه دیار خویش برداشت
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۶ - گفتار در سبب نظم کتاب
کمال او مرا افتاده نگذاشت
به لطف خود مرا از خاک برداشت
کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰ - در تعریف اسب و توصیف بیماری او
چگونه تنگش از آغوش بگذاشت
عنان از گردنش چون دست برداشت
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹۱ - جنگ شدن لچمن به اندرجیت و کشته شدن اندرجیت از دست لچمن
بر آتش هوم خود آنگاه بگذاشت
دل از جان، جان ز جادو پاک برداشت
فایز » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰
برفت آن یار و از ما مهر برداشت
خیالش هم مرا آسوده نگذاشت
به فایز آنچه کرده آن جفاجو
نه باور کرد دل، نه عقل پنداشت
فایز » ترانههای فایز بر اساس نسخهای دیگر » دوبیتیها » شمارهٔ ۴۱
برفت آن یار و از ما مهر برداشت
خیالش هم مرا آسوده نگذاشت
به فایز آنچه کرده آن جفا جو
نه باور کرد دل نه عقل پنداشت
ایرج میرزا » مثنویها » عارف نامه » بخش ۶
به کُس دادن همانا وقع نگذاشت
که با روگیری اُلفت بیشتر داشت