گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۲ - نمودن شاپور صورت خسرو را بار سوم

 

پیاپی شد غزل‌های عراقی

بر آمد بانگ نوشا نوش ساقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۸ - شیرکشتن خسرو در بزم‌گاه

 

صراحی‌های لعل از دست ساقی

به خنده گفت «باد این عیش باقی»

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

صفیر مرغ و نوشانوش ساقی

ز دل‌ها برده اندوه فراقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی

 

چو عاشق مست گشت از جام باقی

ز مجلس عزم رفتن کرد ساقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

چو دوری چند مِی در داد ساقی

نماند از شرم شاهان هیچ باقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار

 

نبیذی چند خورد از دست ساقی

نماند از شادمانی هیچ باقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه

 

ز شادی چون تواند ماند باقی

که مه مطرب بود خورشید ساقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

بر آمد ناگه از گردون طراقی

ز ایوانش فرو افتاد طاقی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۱ - تأسف بر مرگ شمس‌الدین محمد جهان پهلوان

 

گر او را فیض رحمت گشت ساقی

جهان بر وارثانش باد باقی

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

چو هر دل را بدو بود اشتیاقی

بیک ره جمله کردند اتّفاقی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد

 

ببردند آن دو تن را در وثاقی

یکی را وصل و دیگر را فراقی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۶) حکایت مهستی دبیر با سلطان سنجر

 

مگر سنجر غلامی داشت ساقی

که از خوبی ببُودش هیچ باقی

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۲) حکایت هارون با بهلول

 

که در مشرق اگر زالیست باقی

که بر سنگ آیدش پای اتّفاقی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن

 

لبم گر بادهیی بخشد بساقی

از آن مستی نماند هیچ باقی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۶ - صفت جشن خسرو

 

قدح بر چنگ و برنای عراقی

گرفته راه نی با چنگ ساقی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۷ - نواختن مطرب

 

جهانی چون بهشت و حور و ساقی

نبود از هیچ نوعی هیچ باقی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۸ - غزل گفتن ارغنون ساز در مجلس خسرو و عشرت كردن

 

صلای تلخ می در داد ساقی

ز شیرینی خود نگذاشت باقی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۱ - رسیدن نامۀ گل بخسرو

 

اگرچه در سپاهان و عراقی

بترکی گوی قول بی نفاقی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید

 

چنان مستم کنون در روی ساقی

که درمستی نخواهم ماند باقی

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید

 

نخواهم ماند اینجا گاه باقی

ولکین مینخواهد ریخت ساقی

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode