گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

چو مهدی گرچه شد مغرب وثاقش

گذشت از سر حد مشرق یتاقش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۹ - رفتن شاپور در ارمن به طلب شیرین

 

وزان کرسی که خوانند انشراقش

سری بینی فتاده زیر ساقش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۹ - رفتن شیرین به کوه بیستون و مردن اسب وی

 

نبود آن روز گلگون در وثاقش

بر اسبی دیگر افتاد اتفاقش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)

 

همان جُفته نهاد آن سیم‌ساقش

به جُفتی دیگر از خود کرد طاقش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانه شکار

 

که گر نگذارم اکنون در وثاقش

ندارم طاقت زخم فراقش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۸ - معراج پیغمبر

 

مجره که‌کشان پیش براقش

درخت خوشه جوجو ز اشتیاقش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » المقالة الرابعة

 

که من نادیده او را در فراقش

چو شمعم جان بلب پُر اشتیاقش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او

 

گهی در آتشیم از اشتیاقش

گهی در زمهریریم از فراقش

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

ندارم طاقت درد فراقش

همی سوزم دمادم ز اشتیاقش

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

منم یحیی و سوزان در فراقش

همی نالم ز سوز اشتیاقش

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۵

 

دل من چون شود دور از وثاقش

که ماند آویخته ز ابروی طاقش

عجب سیاره ای دارد دل من

که می سوزد جهانی ز احتراقش

هزارم دیده باید گاه جولانش

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

کمال خجندی » مثنوی

 

که چون در گل بماندی زاشتیاقش

چگونه می کشی بار فراقش

کمال خجندی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

خوش آنکو اندرین دیر مخالف

به کس یاری نه افتاد اتفاقش

که گر بر طبع دوران اوفتد یار

بلای دل بود هردم نفاقش

و گر طبع ترا افتد موافق

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳ - ایضا له

 

ملایک چون کبوتر بر رواقش

ثریا کوزه نرگس بطاقش

کلیم
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در تعریف چهار باغ باقی جان

 

ز خشت برگ گل بنیاد طاقش

چمن از سینه چاکان رواقش

سیدای نسفی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - بچهٔ ترس

 

برفت ازکف وقار و طمطراقش

پر و بالش بهم پیچید و ساقش

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - خیال مستان

 

زن ار داری دهی ناگه طلاقش

پس آنگه زار نالی در فراقش

ملک‌الشعرا بهار
 
 
sunny dark_mode