گنجور

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۲ - در صفت دل و اسرار توحید و حقایق فرماید

 

ره اینجا هر که ره اینجاست گفتم

جمال شاه جان پیداست گفتم

عطار
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۴

 

ترا بر دیده من جاست گفتم

که این جوی و تو سروی راست گفتم

البت گفت از توأم جانست درخواست

مرا از نست این درخواست گفتم

دهانت با دلم گفتا کجایی

[...]

کمال خجندی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

 

رخت جنت قدت طوبی است گفتم

حدیثی خوب و حرف راست گفتم

رخش را چون نگویم روز عید است

که زلفش را شب یلداست گفتم

بگو گفت آنچه نازیباست در من

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
sunny dark_mode